یادداشت | من از احساس تنهایی بیزارم

شما می دانید و واضح است که دنیای پیری پر از دغدغه و استرس است . من و بسیاری از دوستان من همسر خویش را ازدست داده اند ، دوستان شفیق شان فوت کرده اند ، افسرده شده اند ، کیفیت زندگی انها افت کرده است ، سلامت جسمی ندارند و سبدهای دارو با خود دارند .

من از احساس تنهایی بیزارم

به مناسبت هفته تکریم سالمندان

دکتر حقدادی معاون امور اجتماعی و روانپزشک

من یک سالمند هستم ، علیرغم میل باطنی قبول کرده ام که به دنیای سالمندی وارد شده ام و از وقتی دریافتم که کمتر از قبل موثر هستم ، کمتر مفیدم، رها شده ام ، احساس بی کسی دارم و مرا نادیده می گیرند در ذهن خودم" احساس تنهایی" می کنم حتی زمانی که دور و بدم پر است از دوستان و بستگان . ارتباطات من کم نیست ولی برداشت از این ارتباطات تغییر کرده و به زبان دیگر بگویم من تنها نیستم بلکه" احساس تنهایی" می کنم . و فکر می کنم مساله اصلی همه سالمندان همین است .

با هم سن و سالهای خودم دوست شده ام و چون آنها هم به همزبانی نیاز دارند پای درد دل آنها می نشینم و دریافتم که مشکل آنان نیز همین است .

"احساس تنهایی" .و دریافتم آنهایی که قبل از پیری معاشرت اجتماعی بیشتر و گسترده ای داشته اند کمتر چنین احساسی دارند .

شما می دانید و واضح است که دنیای پیری پر از دغدغه و استرس است . من و بسیاری از دوستان من همسر خویش را ازدست داده اند ، دوستان شفیق شان فوت کرده اند ، افسرده شده اند ، کیفیت زندگی انها افت کرده است ، سلامت جسمی ندارند و سبدهای دارو با خود دارند .

نقص جسمی و ارتروز ، بیماری قلبی ، پیر گوشی و کم بینایی ، فشار خون همراه همیشگی انهاست . بازنشستگی هویت و هدف انها را تحت الشعاع قرار داده و محدودیت تردد نشاط انان را هدف گرفته است . فرزندانشان دور شده اند و گاهی هم بی احترامی و غفلت و رهاشدگی را از نزدیکترین افراد خانواده دریافت می کنند .

خیلی ها نیز دیابت و پارکینسون و آلزایمر و سرطان گرفته و مشکلات روز افزون دارند . و این همه مشکل را، دیگران بخوبی درک نمی کنند .

دریافته ام که خوشبخت ترین سالمندان همان هایی هستند که زن و شوهر در کنار هم مانده اند و غمخوار همدیگرند .و انهایی که دوستان خوبی دارند و تبادل عواطف می کنند .

در کتابی خواندم که ۲۵ تا ۵۰ درصد سالمندان" احساس تنهایی" دارند که البته آنهایی که در سرای سالمندان هستند و زنان نسبت به مردان بیشتر تنهایی را احساس می کنند.در این سالها دریافتم که آنچه سالمندان را می کشد بیماری و فقر نیست "احساس تنهایی" است.احساس تنهایی که آمد همه چیز را با خود می آورد . بیماری جسمی را ، افسردگی و درماندگی را ، فشار خون را و مرگ زود رس را .و دریافتم که هر رابطه ای به معنای رفع احساس تنهایی نیست . تا وقتی سالمند فرد حامی را منبع حمایت و در دسترس و مناسب تشخیص ندهد ارزیابی وی رفع احساس تنهایی نیست .

ممکن است سوال کنید پس جوانترها چه کنند ؟ به عنوان یک سالمند می گویم جوابش این است که ما را بی ارزش نپندارید . ما را رها نکنید . با ما در ارتباط باشید . بخصوص فرزندان و بستگان و دوستان توجه کنند ، والدین و دوستان سالمند خود را فراموش نکنند . تماس بگیرند . زمینه حضوراجتماعی بیشتر را برای ما فراهم کنند . زمینه حضور ما را در مساجد و مناسک مذهبی فراهم کنند . ارتباط با خدا را در جمع از ما نگیرند . خاطره ها و تجربیات ما را جدی بگیرند ، فعالیت مناسب با سن به بدهند . ما را از فضای تفریحات اجتماعی و عمومی وپارک محروم نکنند . ما را رسیدن به پزشک و دارو محروم نکنند . تا اخرین لحظه عمر تعامل با دیگران نیاز اساسی ماست .

لطفا ما را به انزوا نکشانید . چون ما از" احساس تنهایی" بیزاریم .

کد خبر 23740

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 8 =

خدمات الکترونیک پرکاربرد